اصول زيرمجموعه اي از باورها و روش هايي است كه براي افزايش شانس موفقيت در تبليغات، اثبات شده اند. آگهي دهنده هاي با تجربه دائم تلاش مي كنند تا از ماهيت خود خارج شوند و دنيا را با چشم و قلب مشتريانشان ببينند.
اصل يكم : بازاريابي در مورد احتمالات است نه پيش بيني ها
رفتار انسان نسبي است نه مطلق. انسان ها آزاد هستند و در موقعيت هاي متفاوت رفتارهاي مختلفي دارند كه موقعيت ها هم به طور غيرمنتظره اي تغيير مي كنند و هيچ گاه نمي توانيد از انسان انتظار داشته باشيد كاري كه مي خواهيد را انجام دهد. اگر نتايج گذشته را بررسي كنيد مي توانيد بفهميد كه در گذشته چه رخ داده و چه چيزي كارايي داشته است ولي تضميني براي اينكه براي امروز يا فردا هم موثر باشد وجود ندارد. آگهي دهندگان دورانديش مي دانند كه بازاريابي همواره يك سرمايه گذاري براي آينده است آن هم به وسيله متغيرهايي كه بيشتر آن ها قابل كنترل نيستند. پس مي توان گفت بازاريابي يك سرمايه گذاري بدون تضمين بازگشت سرمايه است. مي توان اين عدم قطعيت را كاهش داد اما حذف كلي ريسك آن غيرممكن است. آگهي دهندگان دورانديش در هر تصميمي كه مي گيرند اين ريسك را در نظر دارند.
اصل دوم : بگذاريد مشتري جلوتر از شما حركت كند
يكي از راه هاي مقدم كردن مردم، استفاده از تحقيقات بازار است. اگر فكر مي كنيد ارتباطات بازاريابي راهي براي گفت وگو با مشتريان است، پس تحقيق كنيد مردم در كجا دوست دارند چه چيزي را بشنوند يا نشنوند و آيا محصول و ارتباطات شما همان چيزي است كه مي خواهند بشنوند. اگر باهوش باشيد، محصول و ارتباطات شما متاثر از خواسته بازار هدف خواهد بود.
اصل سوم : همه چيز را يكي و هم راستا كنيد
مشتريان يك دستي را دوست دارند. دوست دارند به قولي كه ديروز داديد امروز و فردا هم وفادار باشيد. به دنبال برندهايي هستند كه به چيزي كه ارائه مي كنند اعتماد داشته باشند. بنابراين بايد همه چيز را يكي كنيد. محصول، قيمت، تبليغ، وعده هاي بازاريابي، پيامي كه از طرف رسانه ها و اشخاص مختلف ارسال مي كنيد و… را يكي كنيد.
اصل چهارم : تئوري الاكلنگ باري كالن در مورد رفتارهاي انساني
امروزه بازاريابي بسيار پيچيده شده است. بازار به هزاران گروه كوچك تقسيم مي شود. ممكن است رقبا از كشورهايي ديگر يا صنايعي كاملا بي ربط باشند. رسانه ها همه جا هستند از موبايل گرفته تا ديوارهاي شهر. يك ابزار ساده براي پرداختن به همه اين پيچيدگي ها وجود دارد به نام تئوري «الاكلنگ باري كالن در مورد رفتارهاي انساني» كه از اين تئوري براي ساده تر كردن تصميمات پيچيده بازاريابي استفاده مي شود اين تئوري بيان مي كند رفتار انساني همچون الاكلنگي از ترس و نياز است. وقتي نياز سنگين تر از ترس باشد عمل مي كنيم. وقتي ترس سنگين تر باشد، عمل نمي كنيم.
تيپر كورولاري مي گويد: وظيفه ما به عنوان آگهي دهنده اين است كه ترس را كنار بگذاريم و به نياز بپيونديم. سپس الاكلنگ كار مي كند و مشتري ميليون ها دلار خريد مي كند يا به دنبال خريد بيشتر مي رود. پس وظيفه شما به عنوان آگهي دهنده، افزايش نياز مشتري به كمك ابزارهاي بازاريابي است كه در اختيار داريد: طراحي محصول، آگهي و پيام. همچنين وظيفه شما كاهش ترس آن ها با درخواست انجام عملي كم ريسك است.
بيشتر بخوانيد: دوربين مداربسته تجهيزات دوربين مداربسته هايك ويژن تي وي تي
اصل پنجم : براي پولدار شدن، بايد ممتاز باشيد
اگر تمام پول ها و وقت هاي دنيا را داريد ديگر نياز نيست استراتژي داشته باشيد؛ اما اگر بودجه محدودي داريد لازم است استراتژي داشته باشيد. مراقب باشيد، سعي نكنيد براي همه ي مردم، همه چيز را ارائه كنيد. با گسترش شبكه كاري خود بدون استثنا كردن كسي، در واقع در حال كاهش دادن شانس موفقيت خود هستيد.
اصل ششم : يك آگهي، يك ايده
براي يك شخص عادي كمتر از نيم ثانيه طول مي كشد تا تصميم بگيرد به آگهي شما توجه كند يا نكند؛ يعني اينكه، جذاب ترين موضوع را به گونه اي به كار ببريد تا اولين چيزي باشد كه ديده يا شنيده مي شود. مطالعات نشان مي دهد حتي وقتي تصميم گرفتيد به يك آگهي توجه كنيد، هنوز هم آن را سطحي مي خوانيد تا به نقطه موردعلاقه برسيد، ابتدا تيتر يا تصوير اصلي، سپس عكس هاي جانبي و توضيحات عكس، سپس لوگو با شعار تبليغاتي؛ آن هم درصورتي كه اين ها جذابيت داشته باشند؛ آن وقت متن اصلي آگهي را مي خوانيد. مردم سطحي مي خوانند تا در زمان و انرژي صرفه جويي كنند. ارائه فهرست بلندي از نقطه نظرات، براي خوانندگان يا بينندگان كار نادرستي است؛ هر آگهي فقط بايد يك ايده اصلي داشته باشد.
اصل هفتم : هم مرتبط و هم خاص باشيد
هدف شما به عنوان يك آگهي دهنده يا شركت اين است كه چنان تفاوت مهمي ايجاد كنيد كه موجب شود مشتري شما را به رقباي ديگر ترجيح دهد؛ يعني چيزي كه انتظارش را داريد. آگهي ها بايد براي مخاطبين مرتبط و غيرمنتظره باشند. مرتبط بودن موجب مفيد بودن و غيرمنتظره بودن موجب موردتوجه قرار گرفتن مي شود. تنها تعداد كمي از آگهي ها مرتبط و غيرمنتظره هستند. شما بايد هر دو باشيد.
اصل هشتم : اول ميوه هاي دم دست را بچينيد
سودآورترين بازار هدفي كه مي توانيد داشته باشيد، مشتريان كنوني شما هستند. اسم شما را مي شناسند، اعتبارتان را باور دارند، از شما تجربه خوبي دارند، به شما وفادار هستند و خريد از شما را كم ريسك مي دانند. در بسياري از كسب وكارها، ايجاد بانك اطلاعات مشتريان به شركت ها اين امكان را مي دهد تا با ارزش ترين آن ها را شناسايي كنند. حتي مي توانيد بانك اطلاعاتي درست كنيد كه پيش بيني كند كدام يك از مشتريان، كالاهاي ديگر شما را هم خريداري خواهند كرد.
اصل نهم : از ادعاهاي بي اساس پرهيز كنيد
آزمايش هاي مكرر تبليغات نشان مي دهد، مشتريان در معرض كلمات مهم، ادعاهاي غلو شده و عكس هاي غيرواقعي هستند. امروزه برطرف كردن شك مردم تقريبا غيرممكن شده است. آن ها براي باوركردن پيام شما به دلايل قدرتمند نياز دارند نه مزخرفاتي كه موجب باور نكردن آن ها شود. اولين و بهترين راه براي اجتناب از چرندگويي، غلو نكردن است. كمتر تعهد بدهيد بيشتر ارائه كنيد. تبليغات با وعده دادن موجب انتظار مي شود. وقتي بيش ازحد وعده مي دهيد درواقع در حال نااميد كردن مشتريان و آسيب زدن به اعتبار ارتباطات آينده هستيد. هميشه ادعاهاي تبليغي خود را بررسي كنيد تا فراتر از توانايي شما نباشد.